از هـر دری سـخـنی ...

ما بـــدان مقصد عــالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

از هـر دری سـخـنی ...

ما بـــدان مقصد عــالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

بخیل

بخیلی از خواب بیدار شد و صدایی شنید.پرسید: این صدای چیست؟

گفتند: اسب توست ، جو می خورد.

گفت: من چیزی را که مالم را تلف کند،نمی خواهم.اسب را بفروشید.

منبع: ریاض الحکایات،حبیب اللهشریف کاشانی ص128

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد